اولش همه شکل هم هستیم ... کوچولو و کچل!
حتی صداهامون هم شبیه همدیگه هست ...
با اولین گریه بازی شروع میشه ...
هی بزرگ میشیم ، بزرگ و بزرگ تر ...
اونقدر بزرگ که یادمون میره یه روز کوچولو بودیم ...
دیگه هیچ چیزمون شبیه به هم نیست ...
حتی صداهامون ...
گاهی باهم می خندیم ، گاهی به هم ...
اینجا دیگه بازی به نیمه رسیده !
واسه بردن بازی روی نیمه دوم نمیشه خیلی حساب کرد
گاهی باید برای بردن بازی بین دو نیمه دوباره متولد شد...!