در این خلوتگه پر درد
در این خاک سیاه و سرد
در این شبها در این ظلمت
در این تنهایی و وحشت
صدایت مرهم دلهاست
دلت آیینه فرداست
دل من در پی نور است
اگر چه از رخت دور است
به یاد تو به نام تو
دلم سر شار از شور است
صدایم کن صدایم کن
ز خود خواهی رهایم کن
نیازم را نگاهی کن
به نو رت آشنایم کن
تقدم به عزیزترینم بهناز (دوست دارم)
نوشته شده در یکشنبه 88/11/25ساعت 12:5 عصر  توسط امیر
نظرات کاربرانbia2man.parsiblog.com&ir()
لیست همه ی یادداشت های وب من bia2man.parsiblog.ir&com